loading...
بهترین های روز
آخرین ارسال های انجمن
admin بازدید : 548 جمعه 16 خرداد 1393 نظرات (0)

داستانی زیبا و خواندنی از ماجرای دختر فراری که یک شب قبل یک طلبه ماند!!

شب هنگام محمد باقر – طلبه جوان- در اتاق خود مشغول مطالعه بود که به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که سکوت کند و هیچ نگوید.

 

 


 دختر پرسید: شام چه داری؟؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس  دخترکه شاهزاده بود و به خاطر اختلاف با زنان حرمسرا خارج شده بود در گوشه‌ای از اتاق خوابید.  به ادامه مطلب بروید.

 

         

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

براي نمايش ادامه اين مطلب بايد عضو شويد !
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
اگر قبلا ثبت نام کرديد ميتوانيد از فرم زير وارد شويد و مطلب رو مشاهده نماييد !
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    ارزیابی شما از سایت چگونه است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1405
  • کل نظرات : 144
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 1033
  • آی پی امروز : 177
  • آی پی دیروز : 198
  • بازدید امروز : 1,256
  • باردید دیروز : 380
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 6,746
  • بازدید ماه : 22,689
  • بازدید سال : 145,130
  • بازدید کلی : 2,215,776
  • محل تبلیغ شما